به گزارش تحریریه، «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین، اولین سفر خارجی خود را از زمان شیوع همه گیری ویروس کرونا در سال ۲۰۲۰ انجام داد و به قزاقستان و ازبکستان رفت و سپس در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای (SCO) شرکت کرد. این سازمان یک گروه چندجانبه با مشارکت روسیه و همسایگان اوراسیایی چین است که حدود بیست سال پیش با مدیریت پکن تأسیس شد.
اندیشکده «کارنگی» پیش از این سفر تحلیلی را از دیدگاه چین به آینده این سازمان و رویکردهای سیاسی و اقتصادی پکن منتشر کرده است که در آن می خوانیم: در حاشیه سازمان همکاری شانگهای، شی به طور قطع دیداری دوجانبه با «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه انجام می دهد. با عقب نشینی نیروهای روسی در اوکراین، منزوی شدن مسکو توسط غرب و افزایش تحریم ها علیه روسیه، همه نگاه ها به این خواهد بود که آیا شی جین پینگ بیشتر به شراکت استراتژیک پکن با مسکو متمایل می شود و به پوتین تضمین های دیپلماتیک جدید و راه های نجات اقتصادی را ارائه می دهد یا خیر؟
این اشتباه است که به آنچه که شی این هفته انجام می دهد تنها از منظر روابط دوجانبه چین و روسیه نگاه کنیم. در طول دو دهه گذشته، چینی ها سرمایه گذاری زیادی را انجام داده اند تا روابطی قوی را با همسایگان آسیای مرکزی پکن ایجاد کنند. کشورهایی که قبلا بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بودند، از اقدامات روسیه در اوکراین ناراحت هستند زیرا آنها از سوی روسیه احساس تهدید می کنند، همیشه تحت فشار مسکو هستند و به دنبال فضایی برای تنفس می گردند. در این چارچوب به ویژه قزاقستان، راه هایی را برای دورتر شدن از مسکو پیدا کرده است.
بنابراین، چالش رئیس جمهوی چین سه جانبه است. اولا او سرمایه گذاری خود را در مشارکت استراتژیک با روسیه انجام می دهد. او می خواهد مسکو را به طور کل و شخص پوتین را مال خود داشته باشد. اما ثانیاً اگر او بیش از حد به کرملین متمایل شود، با سایر همسایگان دچار چالش خواهد شد و سازمان همکاری شانگهای را در این فرآیند متزلزل می کند. ثالثاً، انتخاب لحظه حداکثر عقبنشینی تاکتیکی روسیه در اوکراین برای نزدیک شدن به مسکو حتی سختتر از وضعیت پکن کنونی است.
به همین دلیل، به نظر میرسد که شی جینپینگ به آنچه که من «جنگ پکن» میخوانم ادامه دهد. از یک سو، چین از روسیه حمایت دیپلماتیک خواهد کرد و تعهدات گستردهای را در قبال توافق پکن و مسکو ارائه می دهد که دلیل اصلی و تمرکز آن بر مقابله با واشنگتن است. از سوی دیگر، چین به صورت غیررسمی تحریمهای غرب را رعایت می کند تا خود را به یک هدف برای غرب تبدیل نکند ولی همزمان از ادبیات «صلح» و «ثبات» با هدف آرام کردن کشورهای آسیای مرکزی و شرکای خود در منطقه هم استفاده خواهد کرد.
در اولین روز تهاجم روسیه در فوریه گذشته استدلال کردم چین یک قدرت مبتنی بر منافع شخصی است. این کشور دلایل زیادی برای خودخواه بودن در مورد منافع خود دارد، نه اینکه بخواهد برای منافع مسکو مداخله ای را انجام دهد. چین قدرتمندتر از روسیه است و منافع آن جهانی تر و چند وجهی تر هستند. هدف پکن مطمئناً حفظ توافقات خود با روسیه در سطح استراتژیک، مقابله با قدرت آمریکا و فشار اقتصادی روز افزون غرب بر چین است. اما پکن میخواهد این کار را بدون آنکه مجبور شود از مسکو در سطح تاکتیکی حمایت کند، انجام دهد. علت آن است که چین از حفظ دسترسی به بازار جهانی، دوری از تحریمهای غرب و ایجاد روابط با کشورهایی مانند کشورهای آسیای مرکزی که از روسیه وحشت دارند، سود میبرد.
این موازنه ای است که اگر شی جین پینگ به طور عمده از پوتین یا جنگ روسیه در اوکراین حمایت کند، برای برقراری آن تلاش خواهد کرد. به همین دلیل، بعید به نظر می رسد که گزارش های اخیر مبنی بر اینکه «لی ژانشو» متحد سیاسی نزدیک شی و قدرت سوم حزب کمونیست چین، در دیدار با پوتین در ولادی وستوک از حمله روسیه به اوکراین حمایت کرد، رویکرد رئیس او باشد. در گزارش های رسمی چینی از جلسات لی حتی کلمه اوکراین دیده نشده است. در عوض، شرکای پکن در آسیای مرکزی میخواهند سخنان مبهمی را بشنوند که منعکسکننده نگرانیها و علایق آنها است.
از آنجایی که چین بخش مهمی از اعتبار خود را در سازمان همکاری شانگهای سرمایه گذاری کرده است، پکن نسبت به برخی نگرانی های منطقه ای حساس خواهد بود. مسکو هرگز نتوانسته است نظر اعضای سازمان همکاری شانگهای را در زمینه حمایت از اقدامات تهاجمی خود جلب نماید. به عنوان مثال، در اجلاس سال ۲۰۰۸ سازمان همکاری شانگهای در دوشنبه تاجیکستان، رئیس جمهور وقت «دیمیتری مدودف» تلاش ناموفقی داشت تا این گروه را وادار کند که اقدامات روسیه در گرجستان را تأیید کنند. سایر اعضای سازمان همکاری شانگهای هم این امر را نپذیرفتند، با اینحال چین بسیاری از مخالفان را آرام کرد - به ویژه به دلیل مطرح بودن ادعای حاکمیت پکن بر تایوان.
امروز، چین از نظر استراتژیک به مسکو بسیار نزدیکتر شده است، اما اعضای آسیای مرکزی سازمان همکاری شانگهای نیز از قدرت و عاملیت بیشتری نسبت به سال ۲۰۰۸ برخوردارند. آنها به وضوح نارضایتی خود از روسیه را به چین ابراز میکنند و به نظر نمی رسد سازمان همکاری شانگهای اقدامات روسیه را تایید کند.
به بیان صریح، بازیگران منطقه ای در سازمان همکاری شانگهای راه درازی را پیموده اند. چین به طور کلی، و شی شخصاً، بعید است که تمام انرژی خود را تنها به روابط چین و روسیه اختصاص دهد. پکن یک قدرت چند بعدی است که روابط و منافع دیگری هم دارد که در خطر است. طراحی دیپلماسی چین و سفر شی، تنها در چارچوب مشارکت پکن-مسکو، دو دهه سرمایه گذاری چین در روابط با همسایگان را بر باد می دهد، منافع شی را کم اثر می کند و باعث از دست رفتن منافع چندجانبه چین می شود.
پایان/
نظر شما